«در محافل اشرافی پترزبورگ همهجا بحث از حملۀ ناپلئون به کشورهای اروپایی، پیوستن روسیه به ارتش اتریش در دفاع از اروپا در مقابل کشورگشاییهای ناپلئون، و نیز جوان درشتهیکلی به نام پییر فرزند نامشروع و عزیزدردانه کنت بزوخف (یکی از مردان مشهور دربار که اینک در بستر مرگ است) میباشد، چون کنت این جوان را وارث ثروتش کرده است. پییر جوان ده سالی در فرانسه درسخوانده و تازه به روسیه آمده و پایش به محافل اشرافی بازشده است. وی سه ماهی میشود که بنا به دستور پدرش از مسکو به پترزبورگ آمده تا شغلی برای خود پیدا کند اما هنوز شغلی برای خود انتخاب نکرده است. بااینحال همه میدانند که طبق وصیت کنت بزوخف او وارث احتمالی تمام دارایی این کنت بسیار ثروتمند است. به همین جهت همهکسانی که آرزو دارند او دامادشان شود در اطراف او میچرخند و او را دائم به محافل اشرافی دعوت میکنند. پییر آدم ساده و متواضعی است. در محافل اشراف نیز وی باآنکه هنوز از روابط افراد سر درنمیآورد با حرفهای صریح و تندش در بحثهای سیاسی روز شرکت میکند و گاه با این حرفها باعث رنجش دیگران میشود. مثلاً او از ناپلئون دفاع میکند و معتقد است او آدمبزرگی است، چون بااینکه انقلاب پیروز شده ولی حقوق شهروندانش را حفظ کرده است. برای همین آنا پاولونا بانی محفلی که پییر در آنجا مهمان است همهجا مواظب حرف زدنهای اوست. پرنس آندره دوست پییر نیز تقریباً با او همعقیده است و میگوید کارهای ملی یک امپراتور را باید از مسائل خصوصی او جدا کرد.»
لِئو نیکلایِ ویچ تولستوی (۹ سپتامبر ۱۸۲۸ ـ ۲۰ نوامبر ۱۹۱۰) نویسنده و فعال سیاسی اجتماعی روس از نویسندگان نامدار تاریخ معاصر بهشمار میآید. «جنگ و صلح» و «آناکارنینا»، دو اثر مهم تولستوی، از بهترینهای ادبیات داستانی جهان هستند. تولستوی با اینکه در زمان زنده بودنش شهرت و محبوبیتی جهانی داشت اما بسیار ساده زندگی میکرد.